اعرابی شتری گم کرد، سوگند خورد از جامی برستان 38

اعرابی شتری گم کرد، سوگند خورد که چون بیابد به یک درم بفروشد. چون شتر را یافت از سوگند خود پشیمان شد، گربه ای...

اعرابی شتری گم کرد، سوگند خورد که چون بیابد به یک درم بفروشد. چون شتر را یافت از سوگند خود پشیمان شد، گربه ای در گردن شتر آویخت و بانگ زد که که می خرد شتری به یک درم و گربه ای به صد درم؟ اما بی یکدیگر نمی فروشم شخصی بود آنجا رسید گفت: چه ارزان بودی این شتر اگر این قلاده در گردن نداشتی. ,

2 لئیم اگر به شتر بخشدت عطا مستان که این ز عادت اهل کرم برون باشد

3 قلاده ای که ز منت به گردنش بندد هزار بار ز بار شتر فزون باشد

عکس نوشته
کامنت
comment