- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
آقا نجفعلی نام دارد. برادر کهتر منظور است. در عنفوان جوانی و مشهور به افسانه خوانی. در حضرت فرمانفرمای ملک فارس ملازم است و به دریافت مرتبهٔ اعلی جازم است. به صحبت اهل کمالش میل و اغلب با این طایفه معاشرت میکند. مردی است عاشق پیشه و جوانی نیکو اندیشه. مدتهاست که با فقیر انیس و جلیس است. گاهی فکر شعری مینماید. از فنون شعر بیشتر غزل میسراید. این ابیات از غزلیات او نوشته شد: ,
2 ناکامی از کام جهان شد باعث هر کام ما بدنامی از عشق بتان آمد به عالم نام ما
3 در زهد عمرم شد به سر وز وی ندیدم حاصلی در عشق خوبان بعد از این مصروف بد ایام ما
4 ز دیر و کعبه نمودی جمال خویش و ز عشقت فغان و غلغله از جان خاص و عام بر آمد
5 تا زلف و خال سوی رخت راهبر شدم از نکتههای کثرت و وحدت خبر شدم
6 ساقیام پیمود روزی از کرم پیمانهای وه که تا روز قیامت مست آن پیمانهام
7 ندانموصلوهجرانچیستوزجانانچه میخواهم همی دانم که دلدارم به کام است و فغان دارم