-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای مکاشف شده به سر قدر پرده جد و اجتهاد مدر
2 بگذار از خویش و در خدای گریز بگسل از خویش و در خدای آویز
3 گر چه تو ز اختیار مأموری لیک در اختیار مجبوری
4 بین درین کارگاه وهم و خیال خویش را در مجاری افعال
5 قالبی ز اختیار خود عاری گشته افعال حق بر او جاری
6 هر چه جاری شود بر او ز افعال بنگر کز دو نیست بیرون حال
7 یا ز اسباب قرب رضوان است یا ز آثار بعد و خذلان است
8 گر ز قسم نخست باشد کار نعمت حق شمار و شکرگزار
9 اذ من الشکر عم آلاؤه و من الشکر دام نعماؤه
10 شکر باشد کلید گنج مزید گنج خواهی مده ز دست کلید
11 ور ز قسم دوم بود کارت شمر از نفس زشت کردارت
12 جرم و عصیان به سوی خویش افکن سر شرمندگی به پیش افکن
13 معذرت پیشه گیر و استغفار عجز و فقر و شکستگی پیش آر
14 کای خدا بنده گنهکارم گرد خود کوهها گنه دارم
15 نیست غیر از تو عذر خواه تو کس عذر من عفو کرده و کاه تو بس