1 ای پیل سوار خسرو شیر شکار شیر فلک از نهیب تیغت تیمار
2 ز آن بازوی کار و پنجه تیغ گزار یک زخم تو مرد و شیر را کرد چهار
1 دوش در روی گنبد خضرا مانده بود این دو چشم من عمدا
2 لون انفاس داشت پشت زمین رنگ زنگار داشت روی هوا
1 زلفین سیاه آن بت زیبا گشته است طراز روی چون دیبا
2 آن سرو که نیستش کسی همسر وان ماه که نیستش کسی همتا