هر کسی یار کسی، تو از من دلباخته از آذر بیگدلی غزل 174

آذر بیگدلی

آثار آذر بیگدلی

آذر بیگدلی

هر کسی یار کسی، تو از من دلباخته گل

1 هر کسی یار کسی، تو از من دلباخته گل ز بلبل، شمع از پروانه سرو از فاخته

2 از دگر یاران ندارم چشم یاری، چون مرا چشم زخم روزگار از چشم یار انداخته

3 سرو، سر از باغ بیرون کرد، کت بیند خرام؛ خلق، پندارند کز شوکت سری افراخته

4 باز امشب، نوبت زاری است ای مرغ سحر ناله یی سر کن، که ضعفم از زبان انداخته!

5 ای که گفتی: بعد ازین کار تو راخواهیم ساخت فکر دیگر کن، که هجران کار ما را ساخته!

6 بسکه از زخم خدنگ او بخود بالیده ام در میان کشتگانم دیده و نشناخته!

7 گر بسر وقت اسیران میروی، وقت است وقت کآذر امشب خانه از نامحرمان پرداخته

عکس نوشته
کامنت
comment