هر کس که به جان دسترسی از فروغی بسطامی غزل 198

1 هر کس که به جان دسترسی داشته باشد باید که به دل مهر کسی داشته باشد

2 زان بر سر بیمار غمش پا نگذارد ترسد که مبادا نفسی داشته باشد

3 دل ناله‌کنان رفت پی محمل دلدار کاین قافله باید جرسی داشته باشد

4 گر یاد گلستان نکند هیچ عجب نیست مرغی که به تنها قفسی داشته باشد

5 از الفت بیگانه بیندیش که حیف است دامان تو هر بوالهوسی داشته باشد

6 در پرده قدح نوش فروغی که مبادا سنگی به کمینت عسسی داشته باشد