- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هرکسی کز لذت درد تو باشد با خبر درد عشقت رابجان خواهد همیشه بیشتر
2 در وفای عشق تو هرکس که جان و دل نباخت کی توانش گفت عاشق، صورت بی جان شمر
3 وه چه عیش است این که دلرا هست در ملک غمت کز غم عشق تو دارد هر زمان ذوقی دگر
4 زاهد خود بین ندارد ای دل از دلبر خبر رو خبر از عاشقی جو کز خودی شد بیخبر
5 دیده بینا نداری ورنه رویش ظاهرست چشم معنی برگشا خوش در جمالش می نگر
6 در وفای عشق در هر دم دل و جان و جهان پیش معشوقست عاشق را کمینه ماحضر
7 در ازل چون از می عشقت اسیری مست شد تا ابد هرگز نیابد او ز هشیاری اثر