- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر آینه که دگر بایدم گزیدن یار چو یار من ز من و مهر من شود بیزار
2 چه غم خورم ز پی او که غم نخورد مرا ز چند گونه توان بر دلی نهادن بار
3 اگر چه نرگس چشمست و گرچه مشکین زلف به قد چو سرو و برخ مه ولی به پنج و چهار
4 چو برگرفت دل از من چرا روم بر او نه من نیابم یار ار دگر گزیند یار
5 دگر گزینم و یکسو نشینم از ره او تن عزیز و دل خویشتن ندارم خوار
6 شکسته عهدا چندین جفا به من منما که مهرت اندک گشت و جفای تو بسیار
7 مرا نگارا با تو زبان خلاف دل است خلاف گفتار آید مرا همی کردار
8 دلم همیشه هوای تو جوید ای بت روی وگرچه دیگر گوید زبان من گفتار
9 گمان مبر که دل از مهر تو بگردانم به نیک و بد صنما هیچ روی هیچ شمار
10 اگر وفا کنی ای ماه روی دارم چشم وگرنه باری از من وفا تو چشم مدار