- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر دل که نه صاف است برو فیض خرام است مرآة رخ دوست دل آئینه فام است
2 در آئینه جام بدیدم رخ ساقی آن دوره آئینه مگر دوره جام است؟
3 از آب حیات قدحم کام به ذوق است عمری می تلخ است و مرا عمر به کام است
4 کی لخلخه صندل احمر خوشم آید که قلقله ظرف میم عطر مشام است
5 از میکده عشق چو شد باده حلالم نانم دگر از خانقه زهد حرام است
6 هم باد به خود آمد و هم آب ز خود رفت در گلشنت ای سرو سمن بر چه خرام است؟
7 از خویش برون رفتن و در دوست رسیدن فانی ره فقر ار چه درازست دو گام است!