- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر دل که نه پردردست آن دل به چه کار آید وآنکس که نشد عاشق خود چون به شمار آید
2 مسکین دل تنگ من مشکن به ستم یارا زنهار نگه دارش روزیت به کار آید
3 روزی اگر از دستم آید که به پاش افتم یارب چه شبی باشد آن شب که نگار آید
4 گفتم به دل محزون خونست تو را روزی زنهار تحمّل کن جوری که ز یار آید
5 نومید مشو ای دل شاید که نشاید بود کاین اختر بخت من روزی به گذار آید
6 گفتم تو جهان داری گفتا به ولا ولله آخر تو بپرس از وی از ماش چه عار آید