- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر نسیمی که ز خاک در جانان باشد چون دم روح قدس مایه ده جان باشد
2 تا بمیدان لطافت ذقنش گوی زند قامت اهل دل از عشق چو چوگان باشد
3 جان بدو دادم و دل از سر تحسین میگفت جان همان به که چو باشد بر جانان باشد
4 از بزرگی نپذیرفت دمی جان عزیز گفت در بارم ازین خرده فراوان باشد
5 راستی جان من خسته متاعیست حقیر تحفه ئی سازم ازو لابد ازینسان باشد
6 هر گدائی که شود شبفته بر عارض شاه دائم از حرمت او بر در حرمان باشد
7 جان بتحفه بر جانان مفرست ابن یمین کاین تکلف مثل زیره و کرمان باشد