1 انکس که ازوست نیش نوشم هم ازوست زانکس که سکون ازوست جوشم هم ازوست
2 وانکس که ز دست اوست خاموشی من چون نیک نگه کنی خروشم هم ازوست
1 ایدل گرت شناختن راه حق هواست خود را بدان که عارف خود عارف خداست
2 غم ره مده بخویشتن ار وقت خوش نماند زیرا که وقت فوت شد اما خوشی بجاست
1 مرا ز جور تو ای روزگار سفله نواز بسیست غصه چگویم که قصه ایست دراز
2 بناز میگذرانند عمر بیهنران هنروران ز تو افتاده اند در تک و تاز