آن پری، بعد از آنکه تیر انداخت از عراقی عشاق‌نامه 4

آن پری، بعد از آنکه تیر انداخت

1 آن پری، بعد از آنکه تیر انداخت گلخنی زخم خورده را بشناخت

2 اندر آمد ز اسب پیشش شد مرهم اندورن ریشش شد

3 نفسی راه لطف پیش گرفت سر او برکنار خویش گرفت

4 عاشقان را به لطف بنوازند دلبران، بعد از آنکه اندازند

5 تا خدنگی ندوختش بر جان نگرفتش به ناز بر سر ران

6 تاب وصلش نداشت آن پر درد جان بداد و وداع جانان کرد

7 گر تو از عاشقان قلاشی کم از آن گلخنی چرا باشی؟

8 عاشقی با بلاکشی باشد کار مجنون مشوشی باشد

9 چون که توی تو شد بدل به صفا خواه تیر جفا و خواه وفا

10 هدفی را که بیم سر نبود خوردن تیر را خطر نبود

11 تیر معشوق را هدف شایی از دل و جان اگر برون آیی

12 همگی روی تا نیارد دوست به تو تیری نمی‌زند بر پوست

عکس نوشته
کامنت
comment