- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن همایون طایر فرخنده فال روح انسانی،انیس ذوالجلال
2 چون نهاد از عالم علوی قدم در قفس،بیچاره،ازحکم قدم
3 خاکدانی دید مستوحش مقیم داشت حزنی بهر اوطان قدیم
4 تا بدان غایت که در وقت ظهور ظاهر از اجرای طفل آمد نفور
5 دست برسر،سر بزانو از غمش هر دو بازو بردو پهلو محکمش
6 در زمان چون گردد ازمادرجدا آید از درد جدایی در بکا
7 این همه تأثیر حزن معنویست ماتم هجران حسن معنویست
8 پیش ازین مستغرق دیدار بود از وصال یار برخوردار بود
9 این زمان با درد هجران گشت یار درد یار خویشتن،دور از دیار