- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن عزیزی گفت شد هفتاد سال تا ز شادی میکنم و از ناز حال
2 کین چنین زیبا خداوندیم هست با خداوندیش پیوندیم هست
3 چون تو مشغولی بجویایی عیب کی کنی شادی به زیبایی غیب
4 عیب جویا، تو به چشم عیب بین کی توانی بود هرگز غیب بین
5 اولا از عیب خلق آزاد شو پس به شاد شو
6 موی بشکافی به عیب دیگران ور بپرسم عیب تو کوری در آن
7 گر به عیب خویشتن مشغولیی گرچه بس معیوبیی مقبولیی