1 آنخواجه که سروریست بر خلق او را هست اطلس آسمان کم از دلق او را
2 پیشش چو دوات هر که سر باز نشد بر زد چو قلم دوده سر از حلق او را
1 ایدل ار خواهی گذر برگلشن دارالبقا جهد کن کز پای خود بیرون کنی خار هوا
2 ور نمیخواهی که پای از راه حق یکسو نهی دست زن در عروه و ثقای شرع مصطفی
1 دو سه روزی دگرم جان بر تن مهمانست بعد ازین وقت جدائی و وداع جانست
2 گه آنست که جان خو ز بدن باز کند که میان من و جان وقت غم هجرانست
1 زلف تو بر دو هفته قمر چون مقر کند آشوبها به پشتی دور قمر کند
2 چون روی تست فاتحه خرمی دلم اخلاص بندگی تو دائم زبر کند
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به