🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار
ملک‌الشعرا بهار

اندرین شهر پدید از ملک‌الشعرا بهار ترکیب 678

ترکیب 678 ام از 1042 ترکیبات

اندرین شهر پدید آمده مادامی چند

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27

1 اندرین شهر پدید آمده مادامی چند بسته بر پای دل خستهٔ ما، دامی چند

2 گشته ایام به کام دل ناکامی چند بعد از این ما و سر زلف گل‌اندامی چند

3 فتنه در شهر فزونست‌، به ماکاری نیست رایت امن نگونست‌، به ماکاری نیست

4 ما چه دانیم که دشمن به گناباد چه کرد یا عدو در درجز فتنه و بیداد چه کرد

5 طبس از دزد و دغل ناله و بیداد چه کرد ما برآنیم که آن لعبت نوشاد چه کرد

6 ما و آن خانم خوش‌لهجهٔ اسرائیلی به جهنم شرف دولتی و فامیلی

7 سر ظهر است‌، دهن خشک و کسالت بسیار کارها ماند به عصر ای بت شیرین‌گفتار

8 ای پسر سفره بینداز که شد وقت ناهار راستی عصر بنا بود سواری و شکار

9 احتمالست که امروز بیاید خانم نظر لطف به یاران بگشاید خانم

10 حالیا وقت نداریم به دیدار و سلام آنچه راپورت رسیده است بماند تا شام

11 وقت لاتار مغازه است بود صبر حرام زود باشید، که تنهاست در آنجا مادام

12 برویم آنجا تا چند بلیطی بخریم آبجو نیز در آنجا دو سه بطری بخوریم

13 آن کراوات که من بستم با آن صافی نپسندیدش مادام ز بی‌انصافی

14 هرچه اصرار نمودم ز مزخرف بافی هیچ نشنید و مرا هست همین غم کافی

15 که چرا بر من‌، بدبین شده مادام قشنگ من چه کم دارم آخر ز جوانان فرنگ

16 چون فکل از ستمت سینه فگارم خانم چون کراوات گره خورده به کارم خانم

17 با نگاه تو کجا چشم به مردم دارم گر همه شهر بدانند که من دم دارم

18 فخرم اینست که دم دارم و در دام توام دشمن نوع خود و عاشق بدنام توام

19 من چه‌ دانم که‌ خراسان چه‌ و این ‌شور و شرش یا چه شد حالت سرحد و چه‌ آمد به سرش

20 آنکه شد محو تو، ازخویش نباشد خبرش گر رعیت ز میان رفت‌، به گور پدرش

21 من تو را دیدم و از غیر تو پوشیدم چشم با سر زلف تو باشد دو جهان پیشم پشم

22 ای بت سنگدل‌، ای خانم زیبای ملوس سخت زیبندهٔ آغوشی و شایستهٔ بوس

23 تا توئی در بر من نیست مرا جای فسوس انگلیس ار فکند شورش و گر آید روس

24 تو یقین دان که مرا یک سر موئی غم نیست گر به ایران نشود، جای دگر، جا کم نیست

25 نوبهارا! چقدر خیره و رک حرف زنی سخت بد مسلک و غوغاگر و شورش فکنی

26 تا به کی موی دماغ من و امثال منی چند اندر پی اصلاح امور وطنی

27 گر وطن در دم نزع است برادر! به تو چه تو که غمخوار وطن نیستی‌، آخر به تو چه

ملک‌الشعرا بهار از شاعران بزرگ قرن 14 هجری می باشد و سبک شعری ایشان نوین است.
ادامه توضیحات شاعر
اثر اندرین شهر پدید آمده مادامی چند ترکیب 678 ام از 1042 ترکیبات ملک‌الشعرا بهار می باشد
شعر ترکیب بند قالب : ترکیب سبک : نوین
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر اندرین شهر پدید آمده مادامی چند

شاعر شعر اندرین شهر پدید آمده مادامی چند چه کسی است ؟

شاعر شعر اندرین شهر پدید آمده مادامی چند ملک‌الشعرا بهار می باشد.

شعر اندرین شهر پدید آمده مادامی چند در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 14 سروده شده است.

قالب شعر اندرین شهر پدید آمده مادامی چند چیست ؟

قالب شعر اندرین شهر پدید آمده مادامی چند ترکیب است

سبک شعر اندرین شهر پدید آمده مادامی چند چیست ؟

سبک شعر اندرین شهر پدید آمده مادامی چند سبک نوین است

مضمون اصلی شعر اندرین شهر پدید آمده مادامی چند چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
ملک‌الشعرا بهار

اندرین شهر پدید از ملک‌الشعرا بهار ترکیب 678

ترکیب 678 ام از 1042 ترکیبات
بنر