- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اندر دو کون جانا بی تو طرب ندیدم دیدم بسی عجایب چون تو عجب ندیدم
2 من بر دریچۀ دل بس گوشِ جان نهادم بی حد سخن شنیدم امّا دو لب ندیدم
3 ای ساقیِ گزیده مانندت این دو دیده اند عجبم نیابد ، اندر عرب ندیدم
4 گویند سوزِ آتش باشد نصیب کافر محروق از آتش تو جز بولهب ندیدم
5 بر بنده ناگهانی کردی نثار رحمت جز لطفِ بی حدِ تو او را سبب ندیدم
6 هم شمس و هم قمر تو هم نور و هم بصر تو ای مادر و پدر تو جز تو نسب ندیدم
7 هیهات ای نزاری فضل و ادب رها کن تا تو ادب بجستی در تو ادب ندیدم