اندر دو کون جانا از حکیم نزاری قهستانی غزل 834

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

اندر دو کون جانا بی تو طرب ندیدم

1 اندر دو کون جانا بی تو طرب ندیدم دیدم بسی عجایب چون تو عجب ندیدم

2 من بر دریچۀ دل بس گوشِ جان نهادم بی حد سخن شنیدم امّا دو لب ندیدم

3 ای ساقیِ گزیده مانندت این دو دیده اند عجبم نیابد ، اندر عرب ندیدم

4 گویند سوزِ آتش باشد نصیب کافر محروق از آتش تو جز بولهب ندیدم

5 بر بنده ناگهانی کردی نثار رحمت جز لطفِ بی حدِ تو او را سبب ندیدم

6 هم شمس و هم قمر تو هم نور و هم بصر تو ای مادر و پدر تو جز تو نسب ندیدم

7 هیهات ای نزاری فضل و ادب رها کن تا تو ادب بجستی در تو ادب ندیدم

عکس نوشته
کامنت
comment