وهومعکم زین معیت حق چه از اسیری لاهیجی غزل 64

اسیری لاهیجی

آثار اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

وهومعکم زین معیت حق چه خواست

1 وهومعکم زین معیت حق چه خواست یعنی واجب را ز ممکن جلوه هاست

2 گر نه حسنش دایما در جلوه است این نمود و بود عالم از کجاست

3 از تجلی جمال وحدت است در حقیقت این که کثرت را بقاست

4 هستی عالم همه هستی اوست بی بقای حق جهان عین فناست

5 هرچه دارد نقش هستی در جهان سربسر آئینه وجه خداست

6 حق و باطل آینه یکدیگرند هر دو در معنی بهم الا ولاست

7 گر بصورت یار ما شد غیر ما چون بمعنی بنگری او عین ماست

8 هر دو با هم همچو موج و بحر دان ور تو جام و باده گویی هم رواست

9 کل شی ء هالک دانی چه گفت ای اسیری دوست بی ما و شماست

عکس نوشته
کامنت
comment