حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی
حکیم نزاری قهستانی

وه چه غم بود که از حکیم نزاری قهستانی غزل 448

غزل 448 ام از 1607 غزلیات

وه چه غم بود که بختم به تو منسوب نکرد

1 وه چه غم بود که بختم به تو منسوب نکرد صبر از این بیش که من می کنم ایوب نکرد

2 این ملامت که من از هجر تو با خود کردم در فراق پسر گم شده یعقوب نکرد

3 قلم از جور تو بر حرفِ غمی ننهادم کِم خیال تو سیه روی چو مکتوب نکرد

4 ساغری می که به من داد به یاد لب تو که ز بس گریه کنارم می مقلوب نکرد

5 آخر ای دیده حجاب از من مسکین چه کنی در مثل خوب نگویند که نا خوب نکرد

6 روی من آینه از آهن چینی پندار روی زیبا کسی از آینه محجوب نکرد

7 با که گویم که رقیب آنکه مرا دشمن بود کرد بر درد دلم رحمت و محبوب نکرد

8 من بدین واقعه خاصم ، نه که کس در رهِ عشق پای ننهاد که سر در سر مطلوب نکرد

9 سر ز بیداد نزاری چه کشی تن در دِه کو دلی کز ستم عشق لگد کوب نکرد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر وه چه غم بود که بختم به تو منسوب نکرد

شاعر شعر وه چه غم بود که بختم به تو منسوب نکرد چه کسی است ؟

شاعر شعر وه چه غم بود که بختم به تو منسوب نکرد حکیم نزاری قهستانی می باشد.

شعر وه چه غم بود که بختم به تو منسوب نکرد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر وه چه غم بود که بختم به تو منسوب نکرد چیست ؟

قالب شعر وه چه غم بود که بختم به تو منسوب نکرد غزل است

مضمون اصلی شعر وه چه غم بود که بختم به تو منسوب نکرد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر