هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

هلالی جغتایی
هلالی جغتایی

وه! که سودای تو آخر سر از هلالی جغتایی غزل 172

غزل 172 ام از 524 غزلیات

وه! که سودای تو آخر سر بشیدایی کشید

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7

1 وه! که سودای تو آخر سر بشیدایی کشید قصه عشق نهان ما برسوایی کشید

2 آخر، ای جان، روزی از حال دل زارم بپرس تا بگویم: آنچه در شبهای تنهایی کشید

3 میکشند از داغ سودایت خردمندان شهر آنچه مجنون بیابان گرد صحرایی کشید

4 حال ما و فتنه چشم تو میداند که چیست؟ هر که روزی غارت ترکان یغمایی کشید

5 بنده آن سرو آزادم، که بر رخسار گل خال رعنایی نهاد و خط زیبایی کشید

6 طاقت هجران ندارد ناز پرورد وصال داغ و درد عشق را نتوان برعنایی کشید

7 صبر فرمودن هلالی را مفرما، ای طبیب زانکه نتوان بیش ازین رنج شکیبایی کشید

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر وه! که سودای تو آخر سر بشیدایی کشید

شاعر شعر وه! که سودای تو آخر سر بشیدایی کشید چه کسی است ؟

شاعر شعر وه! که سودای تو آخر سر بشیدایی کشید هلالی جغتایی می باشد.

شعر وه! که سودای تو آخر سر بشیدایی کشید در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 10 سروده شده است.

قالب شعر وه! که سودای تو آخر سر بشیدایی کشید چیست ؟

قالب شعر وه! که سودای تو آخر سر بشیدایی کشید غزل است

مضمون اصلی شعر وه! که سودای تو آخر سر بشیدایی کشید چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
هلالی جغتایی

وه! که سودای تو آخر سر از هلالی جغتایی غزل 172

غزل 172 ام از 524 غزلیات
بنر