جامی

جامی

جامی
جامی

وه که باز از کف من دامن مقصود برفت از جامی غزل 178

غزل 178 ام از 3391 فاتحة الشباب - غزلیات

وه که باز از کف من دامن مقصود برفت

1 وه که باز از کف من دامن مقصود برفت یار دیر آمده از پیش نظر زود برفت

2 تن که آزرده تیغ ستمش بود بماند جان که آویزه بند کمرش بود برفت

3 وعده می کرد که دیگر نروم راه فراق تا چه کردم که نه بر موجب موعود برفت

4 دل که از خون رخم اندود برو گو که خوشم که به بازار غم آن قلب زراندود برفت

5 بود خوشنودیش آن کز غم او جان بدهم لله الحمد کزین غمزده خوشنود برفت

6 خبر فرقت او داد و شد آواره رقیب زد به ویرانه ما آتش و چون دود برفت

7 جگری شد رخ جامی که ز غم کاهی بود بس کش از دیده سرشک جگرآلود برفت

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر وه که باز از کف من دامن مقصود برفت

شاعر شعر وه که باز از کف من دامن مقصود برفت چه کسی است ؟

شاعر شعر وه که باز از کف من دامن مقصود برفت جامی می باشد.

شعر وه که باز از کف من دامن مقصود برفت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر وه که باز از کف من دامن مقصود برفت چیست ؟

قالب شعر وه که باز از کف من دامن مقصود برفت غزل است

مضمون اصلی شعر وه که باز از کف من دامن مقصود برفت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
ویدیویی