و از شعرای خراسان آذری اسفراینی از جامی برستان 31

و از شعرای خراسان آذری اسفراینی است و در اشعار وی طامات بسیار است و از مطلعهای پسندیده وی است:

و از شعرای خراسان آذری اسفراینی است و در اشعار وی طامات بسیار است و از مطلعهای پسندیده وی است: ,

2 باز شب شد چشم من میدان گریه آب زد سیل خون آمد شبیخون بر سپاه خواب زد

و دیگری کاتبی نیشاپوری است و وی را معانی خاص بسیار است و در ادای آن معانی نیز اسلوبی خاص دارد و اما شعر وی یکدست و هموار نیست، شتر گربه افتاده است. ,

و دیگر شاهی سبزواری است و وی را اشعار لطیف است، یکدست و هموار با عباراتی پاکیزه و معانی پر چاشنی و دیگری عارفی هروی است صاحب کتاب مقاوله گوی و چوگان و آن از نظمهای سرآمد اوست و این چند بیت از آن کتاب است در صفت اسب چوگانی: ,

5 چون گوی سپهر گرد بستی میدان میدان چو گوی جستی

6 هربار که در عرق شدی غرق باران بودی و در میان برق

7 بگریخته آذر از سم او آویخته صرصر از دم او

8 هرپی که دویده در بر گوی گردیده ز سرعتش سر کوی

9 آن لحظه که در نبرد رفته صد باد صبا به گرد رفته

10 از کوه چو سیل در گذشته وز بحر چو باد بر گذشته

عکس نوشته
کامنت
comment