-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هم چو من هرگز خراباتِ الست مستِ لایعقل به دنیا آمده ست
2 تا سرِ عقل از گریبان برکند دامنِ آشفتگان ندهد ز دست
3 خواهم از دنیا برون شد هم چنان مست تا بازم بر انگیزند مست
4 انتظارِ صورِ محشر داشتن عمر ضایع کردن است ای بت پرست
5 نسیه کارِ مردِ صاحب وقت نیست هر که از خود برشکست از بت پرست
6 طالعم بر بی دلی و بی خودی ست چون کنم نتوانم از طالع بجست
7 چون ایازی می دهندش در عوض هر که چون محمود بت در هم شکست
8 بت که می گویند جز وهمِ تو نیست بت توئی چیزی دگر مشنو که هست
9 تا به موعودِ حواری و ظهور در نیارم بر می و معشوق بست
10 پس نزاری و حریف و پایِ خم هم چنین بی کار نتواند نشست