- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
و هُوَ زبدة العلما و قدوة الفضلا تاج الحرمین الشریفین حاج شیخ محمد. اجداد و اعمام آن جناب همگی از مشایخ و ائمهٔ آن ولایت و کُلاًّ سلسلهای نیک و طایفهای به دل نزدیک. همیشه بین الخواص و العوام معزز و مکرم و به فضل و صلاح وعلم و عمل همگنان را مسلم.بذلههای لطیف و نکتههای شریف از آن جناب سرزده و لطایف سخنان آن عالم سخندان گوشزد خلایق آمده با آنکه امامت میفرمود در قید این اسم و رسم نبود. همواره به مقدار روزی مقدّر قانع و خاطر را از پیروی اهل طمع مانع. واقعاً شیخی خوشحال و عالمی صاحب کمال و امامی نیکو خصال بود. قصیده و غزل خوب بیان مینمود و خدمتش مکرر اتفاق افتاد. از غزلیات او چند بیتی تیمنّاً نوشته میشود: ,
2 گر بر بت به صدق دل عرضه دهی نیاز را به که به زرق در حرم جلوه دهی نماز را
3 گرچه برای بندگی ساکن مسجدم ولی بندگی خدای گو بندهٔ حرص و آز را
4 ای سوی کعبه رهسپر بین به کجاست روی دل شاد مشو که همرهی قافلهٔ حجاز را
5 از گدایی در میخانه شاهی کن طلب وندران درگاه یک سان بین گداو شاه را
6 ریا همین بر عشاق نیست ورنه فقیه امام شهر نگردد اگر ریا نکند
7 اگر ز صحبت دُردی کشان کناره کنم به روی پیر مغان چون دگر نظاره کنم