رضاقلی خان هدایت

رضاقلی خان هدایت

رضاقلی خان هدایت
رضاقلی خان هدایت

و از رضاقلی خان هدایت تذکرهٔ ریاض العارفین 94

تذکرهٔ ریاض العارفین 94 ام از 348 روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما

و هُوَ فخر الحکما و مؤیّد الفضلا، نصیر الملّة و الدّین محمد بن حسن الطوسی. بعضی گفته‌اند که اصل وی از طوس مِنْتوابع...

و هُوَ فخر الحکما و مؤیّد الفضلا، نصیر الملّة و الدّین محمد بن حسن الطوسی. بعضی گفته‌اند که اصل وی از طوس مِنْتوابع شهر قم بوده و همشیره زادهٔ حکیم فاضل باباافضل کاشی است وبعضی گفته‌اند از جهرود مِنْاعمال قم است و در طوس خراسان متولد شده. به هر حال قدوهٔ محققین و زبدهٔ مدققین است. علوم حکمیه را از فرید الدین داماد که او تلمیذ صدرالدین سرخسی و او تلمیذ افضل الدین عیلانی و او تلمیذ ابوالعباس ریوکری و او تلمیذ بهمنیار، از تلامذهٔ شیخ الرّئیس ابوعلی سینای مشهور است تحصیل کرده. گویند خواجه با صدر الدین قونیوی معاصر و در بدو حال او را منکر و میان ایشان مکاتیب و منازعهٔ علمی بوده. بالاخره خواجه به علم او اقرار آورده. مدتها با هلاکوخان به سر برده و تعظیم و تکریم دیده. روزی خواجه به خان گفت که چنان به خاطرت نرسد که ترا از احترام من بر من منتی است چرا که تو به حشمت از سلطان سنجر بیش نیستی و او حکیم خیام را با خود بر یک تخت می‌نشانید و حال آنکه من در علم و فضل از خیام زیاده‌ام و به خدمت تو تن در داده‌ام. غرض، حالات آن جناب در تواریخ مسطور است و تصنیفات وی مشهور. از جمله: اوصاف الاشراف در سلوک و انصاف و شرح اشارات شیخ رئیس در حکمت و شرح کلمات بطلمیوس در نجوم و اخلاق ناصری که به نام ناصرالدّین قهستانی نوشته. مدت هفتاد و هفت سال عمر یافته و در سنهٔ ششصد و هفتاد و دو به ریاض رضوان شتافته. گاهی شعری می‌فرموده. از اشعار آن جناب است: ,

2 منم آنکه خدمتِ تو کنم و نمی‌توانم تویی آنکه چارهٔ من نکنی و می‌توانی

3 دل من نمی‌پذیرد بدل تو یار گیرد به تو دیگری چه ماند تو به دیگری چه مانی

4 نظام بی نظام ار کافرم خواند چراغ کذب را نبود فروغی

5 مسلمان خوانمش زیرا که نبود مکافات دروغی جز دروغی

6 جز حق حکمی که حکم را شاید نیست حکمی که زحکم حق فزون آید نیست

7 آن چیز که هست آن چنان می‌باید آن چیز که آن چنان نمی‌باید نیست

8 اول ز مکونات عقل و جان است وندر پی او نُه فلک گردان است

9 زینها چه گذر کنی چهار ارکان است پس معدن و پس نبات و پس حیوانست

10 ای بی خبر این شکل موهم هیچ است وین دایره و سطح مجسم هیچ است

11 خوش باش که در نشیمن کون و فساد وابستهٔ یک دمی و آن هم هیچ است

12 آن قوم که راه بین فتادند و شدند کس را به یقین خبر ندادندو شدند

13 آن عقده که هیچ کس نتوانست گشاد هر یک بندی بر آن نهادند و شدند

14 موجود به حق واحد اول باشد باقی همه موهوم و مخیل باشد

15 هرچیز جز او که آید اندر نظرت نقش دو یمین چشم احول باشد

16 گر زانکه بر استخوان نماند رگ و پی از خانهٔ تسلیم منه بیرون پی

17 گردن منه ار خصم بود رستم زال منت مکش ار دوست شود حاتم طی

18 چون در سفریم ای پسر هیچ مگوی احوال حضر درین سفر هیچ مگوی

19 ما هیچ و جهان هیچ و غم و شادی هیچ می‌دان که نه‌ای هیچ و دگر هیچ مگوی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر و هُوَ فخر الحکما و مؤیّد الفضلا، نصیر الملّة و الدّین محمد بن حسن الطوسی. بعضی گفته‌اند که اصل وی از طوس مِنْتوابع...

شاعر شعر و هُوَ فخر الحکما و مؤیّد الفضلا، نصیر الملّة و الدّین محمد بن حسن الطوسی. بعضی گفته‌اند که اصل وی از طوس مِنْتوابع... چه کسی است ؟

شاعر شعر و هُوَ فخر الحکما و مؤیّد الفضلا، نصیر الملّة و الدّین محمد بن حسن الطوسی. بعضی گفته‌اند که اصل وی از طوس مِنْتوابع... رضاقلی خان هدایت می باشد.

شعر و هُوَ فخر الحکما و مؤیّد الفضلا، نصیر الملّة و الدّین محمد بن حسن الطوسی. بعضی گفته‌اند که اصل وی از طوس مِنْتوابع... در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 13 سروده شده است.

قالب شعر و هُوَ فخر الحکما و مؤیّد الفضلا، نصیر الملّة و الدّین محمد بن حسن الطوسی. بعضی گفته‌اند که اصل وی از طوس مِنْتوابع... چیست ؟

قالب شعر و هُوَ فخر الحکما و مؤیّد الفضلا، نصیر الملّة و الدّین محمد بن حسن الطوسی. بعضی گفته‌اند که اصل وی از طوس مِنْتوابع... تذکرهٔ ریاض العارفین است

مضمون اصلی شعر و هُوَ فخر الحکما و مؤیّد الفضلا، نصیر الملّة و الدّین محمد بن حسن الطوسی. بعضی گفته‌اند که اصل وی از طوس مِنْتوابع... چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر