نهادی بر دلم داغ فراق و از هلالی جغتایی غزل 23

هلالی جغتایی

آثار هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

نهادی بر دلم داغ فراق و سوختی جان را

1 نهادی بر دلم داغ فراق و سوختی جان را بداغ و درد دوری چند سوزی دردمندان را!

2 منه زین بیشتر چون لاله داغی بر دل خونین که از دست تو آخر چاک خواهم زد گریبان را

3 شدم در جستجوی کعبه وصلت، ندانستم که همچون من بود سر گشته بسیار این بیابان را

4 اگر چشم خضر بر لعل جان بخش تو افتادی بعمر خود نکردی یاد هرگز آب حیوان را

5 خوش آن باشد که در هنگام وصل او سپارم جان معاذالله! از آن ساعت که بینم روی هجران را

عکس نوشته
کامنت
comment