- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 امیرالجبال آنکه با جاه جودش نه گردون براند نه دریا ستیزد
2 چو دست گهر بار او نیست گردون به پرویزن ابر گوهر چه بیزد
3 پلنگ خلافش نزد هیچ کس را که درحال موش اجل برنمیزد
4 فلک ساغر ماه نو پیش دارد که از جام همت جراعی بریزد
5 مگر سیم سیماب شد دستش آتش هر آنجا که این آمد آن میگریزد
6 که از موج دریای دستش کم آمد که گوید که از کوه دریا نخیزد