1 ال یار عزیز ابله که: جان با دینه دور مسجد دسار و باردم که بوکن آینه در
2 مسنددن جماعت سوردی که: شیخ آدینه در دیدم نه سوره سیر که هیچ آدینه در
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 باده می ریزند صافی دم بدم در جام ما تا چه خواهد شد ز جام یار ما انجام ما؟
2 ما همه مستیم از آن دولت که بنمودی جمال همچو دولت ناگهان مست آمدی بر بام ما
1 خوش خاطرم که یار مرا گفت: مرحبا همراه مرحباست صفا در پی صفا
2 صافی شدست شیشه دل از صفای عشق ای لطف مرحبای ترا جان و دل فدا!
1 دوست در مجلس جان آمد و محفل آراست شیوها کرد که هرگز بصفت ناید راست
2 باده نوشید و غزل خواند و صراحی در دست هر کجا رفت بدین شیوه قیامت برخاست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **