1 همیشه نعمت دنیا بسوی آن یا زد که او جزای بدیها به نیکوی سازد
2 در آن مقام که اسیبی از کسی رسدش در آن بکوشد کورا بنا بنوا زد
3 از آن ، درخت چنین سایه دار و بارورست که میوه بخشد آن را که سنگ اندازد
1 ز رویت دسته گل می توان کرد ز زلفت شاخ سنبل می توان کرد
2 ز قدّ چفتۀ من در ره عشق بر آب دیده ام پل می توان کرد
1 تا بکف جام می توانم دید زهد و سالوس کی توانم دید؟
2 نکنم یاد زهد و صومعه هیچ تا رخ ترک فی توانم دید
1 لشکر نوروز بصحرا رسید موسم شادیّ و تماشا رسید
2 ز آمدن گل ببشارت ز پیش عید رسید اینک و زیبا رسید
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به