-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پیوسته ابرویت دل این ناتوان کشد مردم کمان کشند و مرا آن کمان کشد
2 هرجنس را که هست کشد دل به جنس خویش زآنت کمند مو طرف آن میان کشد
3 فرهاد نقش یار خود ار بر زدی به سنگ نقش ره تو دیده بر آب روان کشد
4 بگشای لب به خنده تو پیش شکر فروش تا رخت خود به خانه پیش ز پیش دکان کشد
5 زآنسان که سوی خویش کشد مور دانه را خط دانه های دل ما چنان کشد
6 آواز ما ز گریه بسیار نم کشید عاشق دگر چگونه تواند فغان کشد
7 سوزد دوباره اختر برگشته کمال شبها کمال آه که بر سر آسمان کشد