اگرچه زیب سرش از اقبال لاهوری پیام مشرق 252

اقبال لاهوری

اقبال لاهوری

اقبال لاهوری

اگرچه زیب سرش افسر و کلاهی نیست

1 اگرچه زیب سرش افسر و کلاهی نیست گدای کوی تو کمتر ز پادشاهی نیست

2 بخواب رفته جوانان و مرده دل پیران نصیب سینهٔ کس آه صبحگاهی نیست

3 به این بهانه بدشت طلب ز پا منشین که در زمانهٔ ما آشنای راهی نیست

4 ز وقت خویش چه غافل نشسته ئی دریاب زمانه ئی که حسابش ز سال و ماهی نیست

5 درین رباط کهن چشم عافیت داری ترا به کشمکش زندگی نگاهی نیست

6 گناه ما چه نویسند کاتبان عمل نصیب ما ز جهان تو جز نگاهی نیست

7 بیا که دامن اقبال را بدست آریم که او ز خرقه فروشان خانقاهی نیست

عکس نوشته
کامنت
comment