گرچه پای بندی عشق تو بی‌زنجیر از محتشم کاشانی غزل 111

محتشم کاشانی

آثار محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

گرچه پای بندی عشق تو بی‌زنجیر نیست

1 گرچه پای بندی عشق تو بی‌زنجیر نیست از گریزش نیز غافل بودن از تدبیر نیست

2 در تصرف کوش تا عشقم شود کامل عیار کانچه مس را زر تواند ساخت جز اکسیر نیست

3 حسن افسون است و دل افسون‌پذیر اما اگر نیست افسون دم در افسون ذره‌ای تاثیر نیست

4 صید را هرچند زور خود برون آرد ز قید در طریق ضبط او صیاد بی‌تقصیر نیست

5 پر برای مرهمی خوارم مکن کاندر دلم خار خاری هست اما زخم تیغ و تیر نیست

6 ز اعتماد آن که در زلفت به یک تارم اسیر چندم آری در جنون این تار خود زنجیر نیست

7 سرمده خیل ستم را در دل من چون هنوز یک سر این کشور تو را در قبضهٔ تسخیر نیست

8 صید را اینجا خطر دارد تو خاطر جمع‌دار ای دل وحشی که این صیاد وحشی‌گیر نیست

9 در وصال اسباب جمع و محتشم محروم از او وصلت معشوق و عاشق گویا تقدیر نیست

عکس نوشته
کامنت
comment