جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون
جهان ملک خاتون

گرچه به پای بوس تو ما از جهان ملک خاتون غزل 301

غزل 301 ام از 1809 غزلیات

گرچه به پای بوس تو ما را مجال نیست

1 گرچه به پای بوس تو ما را مجال نیست غیر از خیال روی توام در خیال نیست

2 آیم به سر دوان به سر کوی تو چو گوی ای نور دیدگان ز منت گر ملال نیست

3 تا کی خوری تو خون دل عاشقان مخور زین بس مخور تو خون دلم کاین حلال نیست

4 چندم به درد شدّت هجران کنی خراب یارب شب فراق ترا خود زوال نیست

5 آخر بده زکات جمال و جوانیت زآن رو که اعتماد به دور جمال نیست

6 جانم ز درد روز فراقت به جان رسید آخر فراق را به جهان خود وصال نیست

7 اندیشه ام بجز شب وصلت نبوده است جانا به جان دوست که فکری محال نیست

8 یارب پیام من که رساند بدان نگار چون باد را به خاک در او مجال نیست

9 قدی بلند نیست به غایت ز چشم دور آن سرو ماش قامت بی اعتدال نیست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر گرچه به پای بوس تو ما را مجال نیست

شاعر شعر گرچه به پای بوس تو ما را مجال نیست چه کسی است ؟

شاعر شعر گرچه به پای بوس تو ما را مجال نیست جهان ملک خاتون می باشد.

شعر گرچه به پای بوس تو ما را مجال نیست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر گرچه به پای بوس تو ما را مجال نیست چیست ؟

قالب شعر گرچه به پای بوس تو ما را مجال نیست غزل است

مضمون اصلی شعر گرچه به پای بوس تو ما را مجال نیست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ است.