- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گرچه از من می شوی اکنون جدا در جزیره هست پیری رهنما
2 چون شدی در آن جزیره جای گیر بر نداری دست از دامان پیر
3 کانچه او گوید همه گفت من است در نصیحت گستری جفت من است
4 زینهار از پند او غافل مشو جز به راهی کو رود دیگر مرو
5 هرکه بی پیری بپیماید طریق سرنگون افتد به چاهی بس عمیق
6 گر نهی بی پیر در مسجد قدم سجده ات را حاصلی نه جزندم
7 گر به کعبه می روی یا سومنات هین مرو بی پیر گر خواهی نجات
8 گفت پیر جمله پیران جهان آن امین حق امام مردمان
9 هرکه پیر وقت خود را پی نبرد آن به موت جاهلیت جان سپرد