گر چه با ترکانه چشم از ابن یمین فریومدی غزل 20

ابن یمین فریومدی

آثار ابن یمین فریومدی

ابن یمین فریومدی

گر چه با ترکانه چشم مست او دارم عتاب

1 گر چه با ترکانه چشم مست او دارم عتاب هست بیحاصل چو خط هندوئی بر سطح آب

2 در خم چوگان زلف او دل سرگشته را همچو گوی افتاده بینم دائم اندر تاب تاب

3 با وجود عقل اگر پیدا بود عشقش رواست کی بگل پنهان توان کردن فروغ آفتاب

4 گر ندارم روی دیدن روی او را ز احتشام میتوان دیدن خیالش را دریغا نیست خواب

5 چشم او را من بگفتم ترکتازی تا بکی زینسخن کردست خود را هندوی زلفش بتاب

6 گر بعمری در رهی با من درنگی افتدش همچو عمر اندر زمان گیرد سوی رفتن شتاب

7 آن مه تابان ندارد آگهی کابن یمین شد ز تاب مهر او همچون کتان از ماهتاب

عکس نوشته
کامنت
comment