اگر چه خاک درت ز از امیر شاهی سبزواری غزل 116

امیر شاهی سبزواری

آثار امیر شاهی سبزواری

امیر شاهی سبزواری

اگر چه خاک درت ز آب دیده گل کردم

1 اگر چه خاک درت ز آب دیده گل کردم خوشم که سینه به داغ تو متصل کردم

2 زمانه روزی من کرد گریه های فراق ز بسکه خنده بر افتادگان دل کردم

3 دلم که لاف صبوری زدی باول کار به پیش روی تواش بارها خجل کردم

4 بشکر آنکه گه کشتنم نمودی روی سگان کوی ترا خون خود بحل کردم

5 سرای دیده شاهی نه جای هر صنمی است کش از خیال تو بتخانه چگل کردم

عکس نوشته
کامنت
comment