-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بود گر چه جام می لاله گون تلخ ولی جام هجرست از وی فزون تلخ
2 گر این هر دو تلخست لیکن باغیار بود یار می خوردن از حد برون تلخ
3 ز هجران بدانگونه تلخست عمرم که آید برون گر زنی زخم خون تلخ
4 در آن بین که چون شربت هجر تلخست مگو ساغر عشرتت گشت چون تلخ
5 ازان تلخ کامم گه باده خوردن که ریزد می از جام چرخ نگون تلخ
6 اگر عیش من تلخ شد عیب نبود کند عیش اهل وفا چرخ دون تلخ
7 به فانی نه بد تلخکامی چو شد یار یقین دان که شد کام عیشش کنون تلخ