1 هر چند که روی لاله بس دلگسلست در هجر تو چشم من زر و بیش خجلست
2 سرتاسر عالم ار همه کام دلست هر چ آن نه غم تو باشد از من بحلست
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 تاب جمال تو آفتاب ندارد با خم زلفت بنفشه تاب ندارد
2 کرد دلم شب خوش خیالت از یراک دیده درین عهد چشم خواب ندارد
1 هرکه به روی لعل شیرین تو فرمان میدهد جان شیرین از بن سی و دو دندان میدهد
2 چشم بدمستت به زخم تیغ حاصل میکند هر قراری کان سر زلف پریشان میدهد
1 سحرگهان که صبا نافۀ ختن بیزد زمانه عنبر و کافور بر هم آمیزد
2 بگسترند عروسان باغ دامن خویش چو ابر برسرشان ز استین گهر ریزد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **