گرچه باشد در بر ما دلبر از جویای تبریزی غزل 37

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

گرچه باشد در بر ما دلبر می نوش ما

1 گرچه باشد در بر ما دلبر می نوش ما نیست جز ما چون کمان حلقه در آغوش ما

2 هیچگه آواز بوی غنچه ای نشنیده ای؟ غافلی از جوش فریاد لب خاموش ما

3 نیست خورشید اینکه صبح و شام بینی بر افق کف به لب می آورد دیگ فلک از جوش ما

4 بسکه غیر از غنچه اش حرفی زکس نشنیده ایم همچو گل لبریز رنگ و بوست دایم گوش ما

5 در پی وحشی غزالی بسکه از خود رفته ایم نوش بر دوش رم عنقاست جویا هوش ما

عکس نوشته
کامنت
comment