- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گرچه دیدم بر عذار عصمتت خال گناه چشم از رویت نبستم روی چشم من سیاه
2 کم نگه کردم که رویت را ندیدم سوی غیر غیرتم بنگر که دیگر میکنم سویت نگاه
3 مدعی سررشتهٔ وصلت به چنگ آورده است هست زلف در همت اینک به این مغنی گواه
4 غیر پر کید و تو بیقید و من از مجلس برون جز خدا دیگر که پاس عصمتت دارد نگاه
5 حکم غیرت نیست در ملک دلم جاری بلی از سیاستهای پیشین تایب است این پادشاه
6 گردد ای بت تا کی ازین جنگهای زرگری از تو ضایع ناوک بیداد و از من تیر آه
7 از ته دل با کسان میدار صحبت بعد از آن میشو از لطف زبانی محتشم را عذر خواه