1 گرچه چو تو حق شناس در عالم نیست مجروح توام وز تو مرا مرهم نیست
2 دنیا ز تو خواهم و نبخشی با آنک پیش نظرت ز هیچ دنیا کم نیست
1 دلا منال به درد از غراب گرد نعیب که روز هجر نعیب از غراب نیست غریب
2 زیار نال و رقیبش که سوز و ناله من ز جور یار و رقیب است نز غراب و نعیب
1 ای تو به جاه خسرو صاحب نشان شده در ملک شاه خسرو و صاحب قران شده
2 ای آفتاب سایه فکن کز ظهور تست در سایه تو ذره صفت خور نهان شده
1 که می برد ز من خسته دل به یار پیام که می رساندش از لفظ من درود و سلام
2 کرامجال بود کز ملال خاطر او در افکند سخن من علی الخصوص پیام