آل سلجوق همه شعر دوست از نظامی عروضی چرمقاله 8

نظامی عروضی

آثار نظامی عروضی

نظامی عروضی

آل سلجوق همه شعر دوست بودند اما هیچ کس به شعر دوستی‌تر از طغانشاه بن الب ارسلان نبود و محاورت و معاشرت او همه...

آل سلجوق همه شعر دوست بودند اما هیچ کس به شعر دوستی‌تر از طغانشاه بن الب ارسلان نبود و محاورت و معاشرت او همه با شعرا بود و ندیمان او همه شعرا بودند چون امیر ابو عبدالله قرشی و ابوبکر ازرقی و ابومنصور بایوسف و شجاعی نسوی و احمد بدیهی و حقیقی و نسیمی و اینها مرتب خدمت بودند و آینده و رونده بسیار بودند همه از او مرزوق و محظوظ. ,

مگر روزی امیر با احمد بدیهی نرد می‌باخت و نرد ده هزاری به پایین کشیده بود و امیر سه مهره در شش گاه داشت و احمد بدیهی سه مهره در یک گاه و ضرب امیر را بود. ,

احتیاطها کرد و بینداخت تا سه شش زند سه یک برآمد. عظیم طیره شد و از طبع برفت و جای آن بود و آن غضب به درجه‌ای کشید که هر ساعت دست به تیغ می‌کرد و ندیمان چون برگ بر درخت همی لرزیدند که پادشاه بود و کودک بود و مقمور به چنان زخمی. ,

ابو بکر ازرقی برخاست و به نزدیک مطربان شد و این دوبیتی بازخواند: ,

5 گر شاه سه شش خواست سه یک زخم افتاد تا ظن نبری که کعبتین داد نداد

6 آن زخم که کرد رای شاهنشه یاد در خدمت شاه روی بر خاک نهاد

بامنصور بایوسف در سنهٔ تسع و خمسمایة که من به هرات افتادم مرا حکایت کرد که امیر طغانشاه بدین دوبیتی چنان با نشاط آمد و خوش طبع گشت که بر چشمهای ازرقی بوسه داد و زر خواست پانصد دینار و در دهان او می‌کرد تا یک درست مانده بود و به نشاط اندر آمد و بخشش کرد. سبب آن همه یک دوبیتی بود. ,

ایزد تبارک و تعالی بر هر دو رحمت کناد بمنه و کرمه. ,

عکس نوشته
کامنت
comment