الله الله چه نازنین شده‌ای از جامی غزل 907

الله الله چه نازنین شده‌ای

1 الله الله چه نازنین شده‌ای آفت عقل و هوش و دین شده‌ای

2 من چنانم ز بیدلی که مپرس تا تو در دلبری چنین شده‌ای

3 کرده‌ای رخ ز چین طره عیان غیرت لعبتان چین شده‌ای

4 ز آتشین لعل آبدار لبت خاتم حُسن را نگین شده‌ای

5 من به جان بنده کمین توام بهر قتلم چه در کمین شده‌ای

6 گشته‌ای گم دلا به فکر لبش چون مگس غرق انگبین شده‌ای

7 جامی از فکر آن دهان و میان خرده‌دان و دقیقه‌بین شده‌ای

عکس نوشته
کامنت
comment