والله لیس غیرک فی عرصة از اسیری لاهیجی غزل 244

اسیری لاهیجی

آثار اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

والله لیس غیرک فی عرصة الوجود

1 والله لیس غیرک فی عرصة الوجود چون هر چه بود جمله تویی غیر تو نمود

2 رخسار تو بنقش جهان جلوه میکند عالم نمود حسن تو بود و جز این نبود

3 عارف نظر بهر چه کند از سر یقین بیند عیان جمال تو از دیده شهود

4 هر کس که روبروی تو آرد زهر چه هست گوی سعادت از همه آفاق او ربود

5 دیدم که گشت جمله جهان غرق بحر نور چون پرده از جمال تو باد صبا گشود

6 شد بیخبر ز عالم واز خود خبر نیافت هرکو بگوش جان صفت حسن تو شنود

7 کردی نثار جان اسیری ز عین لطیف هر در و گوهری که بدریای جود بود

عکس نوشته
کامنت
comment