1 الله، به فریاد من بی کس رس فضل و کرمت یار من بی کس بس
2 هر کس به کسی و حضرتی مینازد جز حضرت تو ندارد این بی کس کس
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 خیام تنت بخیمه میماند راست سلطان روحست و منزلش دار بقاست
2 فراش اجل برای دیگر منزل از پافگند خیمه چو سلطان برخاست
1 وصل تو کجا و من مهجور کجا دردانه کجا حوصله مور کجا
2 هر چند ز سوختن ندارم باکی پروانه کجا و آتش طور کجا
1 آواز در آمد بنگر یار منست من خود دانم کرا غم کار منست
2 سیصد گل سرخ بر رخ یار منست خیزم بچنم که گل چدن کار منست
1 ای دلبر ما مباش بی دل بر ما یک دلبر ما به که دو صد دل بر ما
2 نه دل بر ما نه دلبر اندر بر ما یا دل بر ما فرست یا دلبر ما
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به