1 این همه چابکیّ و زیبایی این چنین از کجا همیآیی
2 چون مه چارده به نیکویی چون بت آزری به زیبایی
3 مه نخوانم تو را معاذالله مه نهانست تا به پیدایی
4 ماه سرد و ترست و رنگآمیز شب دو و بیقرار و هرجایی
5 کی توان کردنت همی مانند که تو خورشید عالمآرایی
1 عشق ترا خرد نباید شمرد عشق بزرگان نبود کار خرد
2 بار تو هرکس نتواند کشید خار تو هر پای نیارد سپرد
1 رخ خوبت خدای میداند که اگر در جهان به کس ماند
2 ماه را بر بساط خوبی تو عقل بر هیچ گوشه ننشاند
1 جانا به جان رسید ز عشق تو کار ما دردا که نیستت خبر از روزگار ما
2 در کار تو ز دست زمانه غمی شدم ای چون زمانه بد، نظری کن به کار ما