1 همه شحمی و لحم ای شوخ قصاب خوش آن کو چون تو باری برگزیند
2 اگر اسب تو هرگز جو نیابد ز ضعف و لاغری کی رنج بیند
3 تو هرگاهی که بر وی می نشینی دوصد من گوشت بر وی می نشیند
1 ای ز وجود تو نمود همه جود تو سرمایه بود همه
2 مبدع نوی و کهن ما تویی هست کن و نیست کن ما تویی
1 از حسن آن بصری نافذ بصر نکته ای آرند عجب مختصر
2 کز دل غفلت زده گر دم فشاند آن نفس پاک که حجاج راند
1 ای ز کرم چاره گر کارها مرهم راحت نه آزارها
2 روشنی دیده بینندگان پردگی پرده نشینندگان