کل ما کان عندکم ینفد از جامی هفت اورنگ 133

کل ما کان عندکم ینفد

1 کل ما کان عندکم ینفد دام ما عنده الی السرمد

2 وضع آن اندر آب و گل نبود موضعش غیر جان و دل نبود

3 نشود حبه ای ازان ضایع روز محشر شود به او راجع

4 خانه تن خرابه ایست کهن لله و فی الهش عمارت کن

5 لقمه هایی که مشتهای دل است بهر این خانه مشت های گل است

6 چون کفایت همی کند دو سه مشت چند گل می کشی به گردن و پشت

7 گل مزن می نگویمت به گزاف گل همی زن ولی به قدر کفاف

8 هست چندان بس از شراب و طعام که به طاعت توان نمود قیام

9 ور فزایی بر آن سرف باشد کی سرف مایه شرف باشد

عکس نوشته
کامنت
comment