1 همه از عشق زندگانی خویش دوست می داشتم جوانی را
2 پیری آمد و زو بتر به جهان دشمنی نیست زندگانی را
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 ای با تو دلم همه وفا کرده با من دل تو همه جفا کرده
2 نه عهده عاشقی به سر برده نه وعده مردمی وفا کرده
1 شب آدینه و من مست و خراب عاشقی در دل و در دست شراب
2 پیش من شمع و من از عشق چو شمع رنج او ز آتش و رنج من از آب
1 گفتم رسید ماه بزرگ ای رخت چو ماه گفتا دراین مه از رخ من آرزو مخواه
2 گفتم چرا مرا نرسانی به آرزوی گفتا به آرزوت در این ماه نیست راه
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به